September 9, 2009

واحه دگر اندیشی در بیابان جزم اندیشی

به علت توزیع مطالب سراسر کذب و شیطان صفتانه اداره برخورد با ادیان در ویژه نامه سراب (متعلق به روزنامه جام جم) ، بر آن شدیم تا مجموعه ای مستند با عنوان "واحه" در مورد نحوه برخورد اداره ادیان (طالبان مذهبی ایران) با دگراندیشان تنظیم کنیم. در اینجا شماره اول واحه را تقدیم همه دگراندیشان به خصوص استاد ایلیا می کنیم برای دریافت این مجموعه به این آدرس مراجعه نمایید
http://www.4shared.com/file/131428023/64bcb2a5/vahe-1.html


شما نیز می توانید با ارائه نظرات سازنده ، در انجام این کار ما را یاری رسانید

July 31, 2009

آزادی اندیشه - قسمت دوم


در این پست درامتداد موضوع مورد بحثمان یعنی آزادی اندیشه با هم صحبت می کنیم:

از نکات مهم دیگری که در موضوع آزادی اندیشه مطرح است اینکه" آیا می توان هر اندیشه ای را در جامعه رواج داد؟ " استاد ایلیا نظریه ای دارند با عنوان« نظریه هماهنگی». یکی از نتایجی که از این نظریه استخراج می شود این است که با مخاطب باید بنا به ظرفیت ذهنی اش صحبت کرد. بنابراین متفکر باید به تناسب ظرفیت ذهنی مخاطبش، اندیشه هایش را بیان کند. مثلاً اگر هانتینگتون ایده اش (نظریه برخورد تمدنها) را در سطح تمام مردم جهان مطرح می کرد چه اتفاقی می افتاد؟ به جای جنگ تمدن ها جنگ محله ها و خانواده ها رخ می داد. او نظریه اش را در سطح افراد دانشگاهی و دولتمردان مطرح کرد و مخاطب بیان او نیز همانها بودند.
اگرمتفکری ایده اش را متناسب با مخاطبش ارائه ندهد همان اتفاقی می افتد که استاد ایلیا بدان اشاره کرده است بدین معنی که یک فکر خطرناک از یک بمب نیز مخرب تر است. مارکس ایده اش را برای عموم مردم بیان نکرد اما انقلابیون روسیه آن را برای عموم مردم حتی روستائیان مطرح کردند و از آن چه سواستفاده ها که نبردند. آیا عموم مردم اندیشه های مارکس را همانطور فهمیدند که مارکس مطرح کرد و منشور انقلاب روسیه همان بود که مارکس ترسیم کرده بود؟ خیر و به قولی خود مارکس هم با این اوصاف، مارکسیست نمی شد.
لذا این وظیفه متفکران است که با دیدگاه انتقادی خویش باعث شوند اندیشه های ناهماهنگ و نامتناسب در سطح جامعه منتشر نشود. در واقع تشخیص این موضوع با متفکران و روشنفکرانی است که باید نمایندگان جامعه باشند نه کارکنان دولت که درصدد توجیه برنامه های خودشان هستند و طبیعتاً صدای منتقدان را دوست ندارند.

آزادی اندیشه در بعد کلان جایگاه ویژه ای در تعالیم استاد ایلیا دارد. او مواردی را که اندیشه از آن نهی شده است ، بسیار معدود می داند از جمله؛ تفکر در ذات الهی، زیرا تفکر در این حوزه اساساً بی معنی است. اندیشه و تفکر مربوط به جهان دوقطبی است یعنی جایی که امکان انتخاب وجود دارد. در جهان دو قطبی نمی توان مطلق بود. هرجا که آفتاب است سایه هم هست. اما نکته اینجاست که همه وجود انسان فقط تفکر و اندیشه نیست. انسان ابعاد دیگری هم دارد که در آن حوزه ها، تفکر جایی ندارد، از جمله ایمان. پدیده هایی که از ایمان به غیب ناشی شده اند مانند معجزات پیامبران توجیه علمی و تجربی ندارند و از این رو تفکر پذیر نیستند.
از این رو نگاه ایلیا به تفکر نگاهی مطلق نیست . در این نگاه در جایی که باید متفکر بود، تفکر با تمام جنبه هایش از جمله شک و پرسشگری حضور داشته و تقدس گرایی در اینجا محلی از اعراب ندارد. ولی در جایی دیگر که جایگاه ایمان است، دیگر تفکر بی اثر است. اما تشخیص اینکه کجا جایگاه تفکر است و کجا جایگاه ایمان، مقوله نشانه شناسی و بر اساس مشاهده است؛ مشاهده ای بدون فکر و قضاوت.
در این دیدگاه هر چیز همان است که هست و برای رسیدن به این دیدگاه لازم است که انسان قالبهایی را که از آن موضوع در ذهنش دارد بشکند؛ آنچه که در عرفان ایرانی به صیقل زدن درون تشبیه شده است به همین مقوله اشاره دارد. در این تشبیه؛ ذهن مانند آیینه ای زنگار گرفته است و نمی تواند تصاویر را به آن صورت که هست نشان دهد؛ لذا باید آیینه درون را از تمام زنگارها یعنی ترس ها، تردیدها، نفرت ها زدود تا بتواند انعکاس دهنده حقیقت باشد.

تاکید استاد ایلیا بر آزادی اندیشه از آنجاست که او بر پيوند و نزديكي ميان اديان، ملت ها، و جريانات گوناگون تاكيد دارد. بر مبنای این دیدگاه؛ پیروان ادیان در عین آنکه باید اعتقادات دینی خود را مستحکم کنند اما لازم است که از جنگ عقیدتی با دیگر ادیان و جریان ها و هم چنین مطلق اندیشی و خودبرتر بینی دست برداشته و به جای نزاع با یکدیگر گفتگو کرده و از هم بیاموزند. این موضوع منجر به تحولی بزرگ در خودآگاهی بشر و نیز منجر به آشکاری حقیقت خواهد شد.

در خاتمه لازم به توضیح است که با تمام تاکیدی که استاد ایلیا بر آزادی اندیشه و اندیشه ورزی دارد، اما اخلاق را از ارکان تفکر می داند نه موضوعی بیجا و یا بی ارتباط با تفکر. بنابراین در آزاد اندیشی مطرح شده در تعالیم استاد ایلیا، شرطی وجود دارد و آن هم رعایت حدود اخلاقی از جمله راستی، احترام به آرا و در نظر گرفتن شرایط طرف مقابل است.

July 21, 2009

آزادی اندیشه - قسمت اول

استاد ایلیا یک اندیشمند معنوی و یک متفکر استراتژیست است که نه تنها در حوزه اندیشه، نظریه های بدیع و نابی از جمله نظریه هماهنگی و پیوند تمدن ها را بیان کرده بلکه در موضوع روش های اندیشیدن نیز روش تفکر متعالی را بنیان نهاده و آن را تئوریزه کرده است. در واقع استاد ایلیا یک معلم زندگی و به طور خاص تر یک معلم تفکر است. آنچه در این مجال بدان پرداخته می شود، برداشتی آزاد از تعالیم او در موضوع "آزادی اندیشه" است؛ اینکه او چه نقش و جایگاهی برای آزادی اندیشه قائل است و برای تحقق آن چه راهی را ارائه میدهد.
استاد ایلیا اشاره به این دارد که تعلیم کامل، تمام جنبه های زندگی را در بر می گیرد از جمله قلب، ذهن و روح را. مرکز ثقل تعالیم تفکری او را می توان در حوزه ذهن به شمار آورد. تاکید او بر بیداری کامل است یعنی بیداری سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، معنوی و ... . او بیداری معنوی و یا هرکدام از جنبه های بیداری به تنهایی را کافی ندانسته و تاکید زیاد بر یک جنبه را چه بسا مضر و سرطانی میداند


از نظر استاد ایلیا اندیشه ؛ مقوله ای بسیار حساس و مهم است. از نظر او اندیشه همانقدر که می تواند تاثیر بسیار زیادی در تعالی انسان داشته باشد، می تواند از مواد مخدر و حتی بمب اتمی هم خطرناک تر باشد. از نظر او جریان هایی مانند کمونیسم تجسم یک اندیشه است که باعث شده کشورهای بلوک شرق سال ها از پیشرفت باز بمانند. طبیعی است در باره چنین مقوله حساسی نمی توان به یک سری شعارهای به ظاهر زیبا بسنده کرد و نسبت به اشاعه هر نوع تفکری در جامعه بی تفاوت بود. اما روش برخورد با اندیشه، از طریق خود اندیشه است نه از روشهای خشونت آمیز و زور مدارانه.

آزادی اندیشه یکی از مقوله های حساس و بحث برانگیز است. اینکه آیا افراد و به خصوص نخبگان یک جامعه می توانند در هر زمینه ای که مایل هستند بیندیشند و حاصل تفکر خود را انتشار دهند؟ آیا هیچ حد و مرزی برای اندیشه وجود دارد یا اینکه اندیشه می تواند به هر حوزه ای وارد شود؟

تفکر و اندیشیدن در تعالیم استاد ایلیا جایگاه و اهمیت خاصی دارد زیرا او نادانی را ریشه تمام مشکلات می داند و تفکر نیز یکی از راه های اصلی دانایی و رهایی از توهم است. او پیروان خویش را به تفکر توام با مشاهده دعوت می کند و می گوید : ببینید، بشنوید و دریابید. یعنی راه افزایش فهم و آگاهی را در ؛ تمام جنبه های یک موضوع را دیدن و تمام صحبت ها را شنیدن، می داند



در حوزه اعتقادات؛ استاد ایلیا بیشتر بر کشف تاکید دارد ومعتقد است هرکس باید به فراخور جایگاه و مسئولیت خویش و بر اساس تلاشی ذهنی ، پایه های اعتقادی خویش را مستحکم کرده و ترک های تردید را از آن بزداید. وقتی که کسی از مطالعه اندیشه ای محروم شد و به او گفته شود که نباید در آن باره بیندیشد، در اینصورت راه برای پدیدار شدن توهم باز می شود. چطور ذهن می تواند چیزی را که تجربه نکرده ، رد کند؟ چنین انکاری برپایه توهم است و به راحتی در هم می ریزد.

از این رو استاد ایلیا مطالعه اندیشه های گوناگون را جایز می داند اما پذیرش اندیشه را بدون تحقیق کافی و بدون مشاهده نشانه های درستی و تایید قلبی جایز نمی داند. از نظر او خردمند کسی است که همه سخنان را می شنود و به بهترین آن عمل می کند. یکی از نشانه های بهترین نیز هماهنگ ترین است. یعنی کدام سخن است که با شرایط از جمله زمان، مکان، افراد و امکانات در بیشترین هماهنگی است و می تواند پاسخگوی نیازهای درونی و بیرونی باشد.

تحقق موارد فوق منوط به آن است که اندیشه آزاد باشد. یعنی باید شرایطی فراهم شود که اندیشه بتواند در عرصه های گوناگون جولان داده و با دیدگاه های گوناگون آشنا شده و از همه مهم تر آزادی انتخاب بدون اجبار را داشته باشد. اما تحقق این شرط مسئولیت چه کسی است؟

در باره این موارد در پست بعدی باهم بیشتر صحبت خواهیم کرد.



June 26, 2009

به نام آنکه جان را فکرت آموخت

ا
استاد ایلیا یکی از اندیشمندان بزرگ حال حاضر و یا به بیانی دقیق تر یکی از نوابغ شعوری قرن حاضر است. او مبدع روش های سی وشش گانه تفکر است و توانایی استثنایی و حیرت انگیز تفکری او، خود بیانگر قابلیت فوق العاده ای است که در روش های سی و شش گانه تفکری وجود دارد.
او با مفهوم یابی و استخراج معانی نشانه ها، راه حل هایی برای مسائلی ارائه داده که ظاهراً برای آنها راه حلی وجود نداشته است. خلاقیت او در ارائه روشها و پاسخهای بدیع، او را به متفکری خلاق و تمام عیار بدل ساخته است.

اکنون قریب به یک سال است که
استاد ایلیا در سلول انفرادی زندان امنیتی 209 اوین محبوس گشته و تفتیش گران عقاید؛ او را تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار داده اند تا خود را انکار کند و اعتراف نماید که تمام صحبت ها و فعالیت هایی که داشته دروغ و ساختگی بوده است. اما مگر می توان صدها شاگردی را که او پرورش داده نادیده گرفت؟مگر می توان هزاران انسانی که تعالیم او را دریافته اند و نتایج آن را در زندگی خود شاهد بوده اند دروغ پنداشت؟ مگر می توان چشم بر آثار مثبتی که از او برجا مانده، بست؟ بی گمان محصولات فراوانی که حاصل اندیشه و تفکرات و شامل کتب و مقالات و تئوریهای اوست، همگی حاضر و شاهدی بر این مدعاست.

کانون تفکر نواندیش قصد دارد که دیدگاه های بدیع و خلاقانه
استاد ایلیا (در حوزه اندیشه) را بیان نماید و با معرفی این اندیشه ها و بسط وگسترش آن، به جهانیان اعلام نماید که تعالیم او نه تنها دروغ نیست بلکه از راست ترین و زنده ترین حقایق جهان است . همچنین شاگردان ایشان نه تنها از گرد او پراکنده نشده بلکه هرچه بیشتر قدر او و تعالیمش را دانسته و در راه او مصمم تر گشته اند.

کانون تفکر نواندیش قصد دارد که به موازات فعالیت جمعیت آل یاسین ، با معرفی و بسط اندیشه های استاد ایلیا و ارائه آن در داخل و خارج از ایران، تمامی حقیقت جویان و معنویت گرایان و آزاد اندیشان را به بررسی اندیشه های این متفکر بزرگ دعوت نماید .باشد تا با تعامل و همفکری هرچه بیشتر،گامهایی محکم در جهت آزاد اندیشی و برتری اندیشه بر خشونت در کنار یکدیگر برداریم.
به امید روزی که شاهد فروریختن کاخ های پوشالی برپا شده بر بسترنیرنگ و شکل گیری اکادمی های بناشده بر بستر اندیشه باشیم .