July 21, 2009

آزادی اندیشه - قسمت اول

استاد ایلیا یک اندیشمند معنوی و یک متفکر استراتژیست است که نه تنها در حوزه اندیشه، نظریه های بدیع و نابی از جمله نظریه هماهنگی و پیوند تمدن ها را بیان کرده بلکه در موضوع روش های اندیشیدن نیز روش تفکر متعالی را بنیان نهاده و آن را تئوریزه کرده است. در واقع استاد ایلیا یک معلم زندگی و به طور خاص تر یک معلم تفکر است. آنچه در این مجال بدان پرداخته می شود، برداشتی آزاد از تعالیم او در موضوع "آزادی اندیشه" است؛ اینکه او چه نقش و جایگاهی برای آزادی اندیشه قائل است و برای تحقق آن چه راهی را ارائه میدهد.
استاد ایلیا اشاره به این دارد که تعلیم کامل، تمام جنبه های زندگی را در بر می گیرد از جمله قلب، ذهن و روح را. مرکز ثقل تعالیم تفکری او را می توان در حوزه ذهن به شمار آورد. تاکید او بر بیداری کامل است یعنی بیداری سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، معنوی و ... . او بیداری معنوی و یا هرکدام از جنبه های بیداری به تنهایی را کافی ندانسته و تاکید زیاد بر یک جنبه را چه بسا مضر و سرطانی میداند


از نظر استاد ایلیا اندیشه ؛ مقوله ای بسیار حساس و مهم است. از نظر او اندیشه همانقدر که می تواند تاثیر بسیار زیادی در تعالی انسان داشته باشد، می تواند از مواد مخدر و حتی بمب اتمی هم خطرناک تر باشد. از نظر او جریان هایی مانند کمونیسم تجسم یک اندیشه است که باعث شده کشورهای بلوک شرق سال ها از پیشرفت باز بمانند. طبیعی است در باره چنین مقوله حساسی نمی توان به یک سری شعارهای به ظاهر زیبا بسنده کرد و نسبت به اشاعه هر نوع تفکری در جامعه بی تفاوت بود. اما روش برخورد با اندیشه، از طریق خود اندیشه است نه از روشهای خشونت آمیز و زور مدارانه.

آزادی اندیشه یکی از مقوله های حساس و بحث برانگیز است. اینکه آیا افراد و به خصوص نخبگان یک جامعه می توانند در هر زمینه ای که مایل هستند بیندیشند و حاصل تفکر خود را انتشار دهند؟ آیا هیچ حد و مرزی برای اندیشه وجود دارد یا اینکه اندیشه می تواند به هر حوزه ای وارد شود؟

تفکر و اندیشیدن در تعالیم استاد ایلیا جایگاه و اهمیت خاصی دارد زیرا او نادانی را ریشه تمام مشکلات می داند و تفکر نیز یکی از راه های اصلی دانایی و رهایی از توهم است. او پیروان خویش را به تفکر توام با مشاهده دعوت می کند و می گوید : ببینید، بشنوید و دریابید. یعنی راه افزایش فهم و آگاهی را در ؛ تمام جنبه های یک موضوع را دیدن و تمام صحبت ها را شنیدن، می داند



در حوزه اعتقادات؛ استاد ایلیا بیشتر بر کشف تاکید دارد ومعتقد است هرکس باید به فراخور جایگاه و مسئولیت خویش و بر اساس تلاشی ذهنی ، پایه های اعتقادی خویش را مستحکم کرده و ترک های تردید را از آن بزداید. وقتی که کسی از مطالعه اندیشه ای محروم شد و به او گفته شود که نباید در آن باره بیندیشد، در اینصورت راه برای پدیدار شدن توهم باز می شود. چطور ذهن می تواند چیزی را که تجربه نکرده ، رد کند؟ چنین انکاری برپایه توهم است و به راحتی در هم می ریزد.

از این رو استاد ایلیا مطالعه اندیشه های گوناگون را جایز می داند اما پذیرش اندیشه را بدون تحقیق کافی و بدون مشاهده نشانه های درستی و تایید قلبی جایز نمی داند. از نظر او خردمند کسی است که همه سخنان را می شنود و به بهترین آن عمل می کند. یکی از نشانه های بهترین نیز هماهنگ ترین است. یعنی کدام سخن است که با شرایط از جمله زمان، مکان، افراد و امکانات در بیشترین هماهنگی است و می تواند پاسخگوی نیازهای درونی و بیرونی باشد.

تحقق موارد فوق منوط به آن است که اندیشه آزاد باشد. یعنی باید شرایطی فراهم شود که اندیشه بتواند در عرصه های گوناگون جولان داده و با دیدگاه های گوناگون آشنا شده و از همه مهم تر آزادی انتخاب بدون اجبار را داشته باشد. اما تحقق این شرط مسئولیت چه کسی است؟

در باره این موارد در پست بعدی باهم بیشتر صحبت خواهیم کرد.



3 comments:

  1. سلام
    وبلاگ بسیار جالبی دارید و کار نویی را شوع کرده اید .امیدوارم موفق باشید.

    ReplyDelete
  2. سلام
    در قسمت هايي نوشته ها ناقص هستند

    ReplyDelete
  3. نظر ایشان در ارتباط با آزادی بیان چیست؟ گفته شد که هر ایده و مسئله ای باید با توجه به مخاطب خود بیان شود، اما آیا هر فردی حق بیان ندارد؟ " آیا با خفه کردن صداهایی که چیزهای خوبی نمی گویند(اصلا گیریم صداهای شیطانی!) می توان جامعه را از خطر آن حفظ کرد؟ گیریم صدایی ناهماهنگ، یا صدایی مخرب، آیای با خفه کردن مستقیم این صدا می توان خطر را دفع کرد؟ اصلا ما جایزییم که این کار را بکنیم؟ یا اصلا محدودیتی برای آزادی بیان و حق بیان انسانها وجود دارد؟

    ReplyDelete